تنیده صدای تو در تار و پودم؛ یادی از استاد آواز ایران، محمدرضا شجریان

امیر اسلامی، عضو پیشین هیئت علمی دانشکدهٔ موسیقی دانشگاه هنر تهران – ونکوور

استاد محمدرضا شجریان، فرزند ایران‌زمین، متولد ۱ مهر ۱۳۱۹ در ۱۷ مهر ۱۳۹۹ سفر ابدی خود را آغاز کرد.

بی‌شک تأثیر هنر او بر تمامی عرصه‌های موسیقی ایران مهم‌ترین عامل جاودانگی اوست. هنرمندی که علاوه بر اینکه در آواز سرآمد بود، در خوشنویسی، قرائت قرآن و ساختِ ساز متبحر بود. در این مقال تلاش شده است شرحی مختصر از زندگی هنری این استاد بی‌بدیل ارائه شود.

۱. کودکی و نوجوانی

محمدرضا شجریان در مشهد به دنیا می‌آید. پدرش قاری قرآن بود و او نیز به‌طور موروثی صدای خوشی داشت و از همان اوان کودکی و زیر نظر پدر، به تلاوت قرآن می‌پردازد. در سال ۱۳۳۱ نخستین بار صدایش از رادیو خراسان پخش می‌شود. در سال ۱۳۳۶ به دانشسرای مقدماتی مشهد می‌رود و از همین سال با یک معلم موسیقی فراگیری موسیقی را به‌طور جدی آغاز می‌کند. تا سال ۱۳۳۸ در رادیو و محافل هنری و مذهبی صرفاً به اجرای موسیقی بدون ساز و یا قرائت قرآن می‌پردازد. سال ۱۳۳۹ دیپلم دانشسرای عالی را دریافت می‌کند و در آموزش‌وپرورش استخدام می‌شود. در همین سال شروع به فراگیری سنتور نیز می‌کند.

۲. انتقال به تهران

در سال ۱۳۴۶ همچنان در پیشهٔ معلمی خود را به تهران منتقل می‌کند. مهاجرت او از مشهد به تهران در سن ۲۷ سالگی، دریچهٔ بزرگی از دنیای موسیقی را برای او می‌گشاید. کلاس درس استادان احمد عبادی (سه‌تار)، فرامرز پایور (سنتور)، اسماعیل مهرتاش (آواز) و ورود به رادیو تهران، دنیای موسیقی را برای او رسماً در اولویت زندگی قرار می‌دهد. شجریان تا سال ۱۳۵۰ و به‌خاطر اینکه پدرش می‌خواست چهرهٔ مذهبی خانواده‌اش خدشه دار نشود، در اجراهایش خود را با نام سیاوش بیدگانی معرفی می‌کند.

محمدرضا شجریان در جوانی - دههٔ ۱۹۶۰ - عکاس نامعلوم
محمدرضا شجریان در جوانی – دههٔ ۱۹۶۰ – عکاس نامعلوم

۳. معرفی خود تحت عنوان «محمدرضا شجریان»

از سال ۱۳۵۱ و با شروع فراگیری ردیف آوازی سیدحسین طاهرزاده نزد نورعلی برومند، و همچنین ردیف آوازی نزد عبدالله دوامی، شجریان به مرحلهٔ دیگری از موسیقی پا می‌گذارد. در اجراها و آلبوم‌هایش خود را با نام اصلی‌اش، یعنی محمدرضا شجریان، معرفی می‌کند و هر روز بر شهرت او افزوده می‌شود.

اجراهای او در ایران و کشورهای مختلف همواره تلاش قابل ستایشی برای معرفی موسیقی کلاسیک ایرانی بوده است.

۴. انقلاب ایران

در سال ۱۳۵۷، شجریان مؤسسهٔ نشر موسیقی خود را تحت عنوان «دل‌آواز» راه‌اندازی و آلبوم‌هایش را از طریق این مؤسسه منتشر می‌کند. همچنین در کنار دنیای موسیقی، در مسابقهٔ قرائت قرآن در سراسر کشور مقام اول را کسب می‌کند و گویا آخرین دین خود را به پدر ادا می‌کند. در همین سال تحرکات سیاسی در ایران شروع می‌شود و همکاری شجریان با هوشنگ ابتهاج، محمدرضا لطفی، حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان که از چند سال قبل شکل گرفته، منجر به تولید آلبوم‌هایی تحت عنوان «چاووش» می‌شود. این آلبوم‌ها که ۱۰ شماره بودند، اکثراً دارای مضمونی انقلابی بودند. سرودهایی انقلابی که نه تنها بر تهییج جریان سیاسی ایران تأثیری شگرف داشتند، بلکه به‌لحاظ نوآوری و ارائهٔ سبکی نوین در موسیقی ایران، حتی تا به امروز پیشرو و الگوی بسیاری از موسیقی‌دانان قرار گرفته است.

۵. از ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۳

پس از پیروزی انقلاب، جریان‌های سیاسی از میدان به در و اهالی موسیقی نیز خانه‌نشین می‌شوند. موسیقی در ایران و رادیو و تلویزیون منع و حرام می‌شود. کنسرت‌ها تعطیل می‌شوند. بسیاری از اهالی موسیقی ایران را ترک می‌کنند. اما شجریان همچنان با عشق به وطن در تهران می‌ماند و به کورسوی امید دل می‌بندد. محافل شبانهٔ موسیقی در منازل هنردوستان نه‌تنها مرهمی بر دل موسیقی‌دانانی است که محلی برای عرضهٔ هنر خود ندارند، بلکه منجر به تولید آلبوم‌ها یا اجراهای خصوصی بی‌نظیری می‌شوند که تا به امروز جزو بهترین اجراهای موسیقی ایران به حساب می‌آیند.

در سال ۱۳۵۸ دعای ربنا و مناجات مثنوی افشاری را به‌صورت بداهه و بدون تمرین می‌خواند. ابتدا به این قصد که به هنرجویان آموزش دهد و بعدتر بهترین نمونه را برای پخش در ماه رمضان انتخاب کند، اما رادیو همان اجرای بداههٔ او را پخش می‌کند و این دعاها به‌مدت سی سال از اصلی‌ترین برنامه‌های رادیو در ماه رمضان می‌شوند.

در ادامه، با کنسرت‌هایی در خارج از ایران تلاش می‌کند تا حضور خود را در عرصهٔ موسیقی ایرانی حفظ کند.

۶. انتشار اولین آلبوم موسیقی بعد از انقلاب

در سال ۱۳۶۴، شجریان با همکاری پرویز مشکاتیان و ناصر فرهنگ‌فر، آلبوم «آستان جانان» را منتشر می‌کند و سپس آلبوم ماندگار «بیداد» به آهنگ‌سازی پرویز مشکاتیان و آواز شجریان منتشر می‌شود؛ آلبومی که یکی از مهم‌ترین آلبوم‌های موسیقی کلاسیک ایرانی به‌شمار می‌رود.

در ادامه، آلبوم‌های نوا مرکب‌خوانی و دستان که هر دو به آهنگ‌سازی پرویز مشکاتیان بودند، نیز جزو برترین آثار موسیقی کلاسیک ایرانی به‌شمار می‌روند.

۷. آهنگ‌سازی

شجریان از آنجا که فضای ایران را برای اجراهای صحنه‌ای و کنسرت مساعد نمی‌دید، از اواخر دههٔ ۶۰ گروهی متشکل از داریوش پیرنیاکان (تار و سه‌تار)، جمشید عندلیبی (نی) و مرتضی اعیان (تنبک) تشکیل می‌دهد و تور کنسرت‌های خارج‌ازکشور را آغاز می‌کند. کنسرت‌های او در شهرهای آلمان، پاریس و لندن جزو پرشورترین‌ها می‌شوند. سه کاست سرو چمان، پیام نسیم و دل مجنون در قالب یک مجموعه در سال ۱۳۷۰ منتشر می‌شود. همه تصنیف‌های این آلبوم‌ها و بیشتر قطعات آن را شجریان ساخته و این نخستین باری است که شجریان ساخته‌های خود را به‌صورت رسمی منتشر می‌کند. 

۸. اولین کنسرت عمومی در ایرانِ بعد از انقلاب

در آغاز دههٔ ۱۳۷۰، شجریان گروه آوا را بنیاد می‌گذارد و با تعدادی از اعضای گروه عارف و چند نوازندهٔ دیگر پس از سال‌ها در ایران کنسرت برگزار می‌کند. این کنسرت هشت‌نفره که برای اولین بار همایون، پسر ۱۶ ساله‌اش او را با نواختن تنبک در آن همراهی می‌کند، در اسفند ۱۳۷۰ در فرهنگسرای بهمن در جنوب تهران برگزار می‌شود و هم‌زمان آلبوم آسمان عشق در دستگاه سه‌گاه منتشر می‌شود. 

در همین سال برای نخستین بار تصنیف‌های یک فیلم را هم می‌خواند که آلبومش از پرفروش‌ترین‌های آلبوم‌های موسیقی در آن دهه میشود؛ «دلشدگان» فیلمی به روایت علی حاتمی از موسیقی ایرانی در عهد قاجار با صدای شجریان و آهنگ‌سازی حسین علیزاده به نخستین و مهم‌ترین اثر تاریخ سینمای داستانی ایران دربارهٔ موسیقی ایرانی تبدیل می‌شود.

محمدرضا شجریان، حسین علیزاده، کیهان کلهر و همایون شجریان در کنسرت لندن - عکس از خشایار کریمی - نوامبر ۲۰۰۵
محمدرضا شجریان، حسین علیزاده، کیهان کلهر و همایون شجریان در کنسرت لندن – عکس از خشایار کریمی – نوامبر ۲۰۰۵

۹. همکاری با حسین علیزاده و کیهان کلهر

با آغاز دهه ۱۳۸۰، شجریان به همراهی حسین علیزاده، کیهان کلهر و پسرش همایون وارد دورهٔ جدیدی از فعالیت هنری خود می‌شود. این گروه چندین کنسرت موفق در ایران و خارج از ایران برگزار می‌کند. «بی تو به سر نمی‌شود»، «فریاد و سرود مهر» از جمله آلبوم‌های این دورهٔ کاری اوست که با همراهی صدای همایون اجرا شده است.

۱۰. ابداع سازهای جدید

شجریان از جوانی و از همان زمانی که نواختن سنتور را شروع می‌کند، علاقهٔ وافری به تصحیح صدای سنتور نشان می‌دهد. این علاقه در اواخر دههٔ ۸۰ به طور جدی شکل گرفته و او سازهایی جدید را به سازندگان ساز سفارش می‌دهد و گروهی جدید با عنوان «شهناز» و به سرپرستی مجید درخشانی راه‌اندازی می‌کند. کنسرت‌هایی در ایران و خارج‌ازایران با گروه شهناز بر روی صحنه می‌برد و چند آلبوم نیز منتشر می‌کند. گروهی که برای او علاوه بر اجرای موسیقی، محلی برای آزمایش صدای سازهای جدید ابداعی‌اش می‌شود.

عکس از علی رفیعی - دسامبر ۲۰۰۷
عکس از علی رفیعی – دسامبر ۲۰۰۷

۱۱. جنبش سبز

در تابستان ۱۳۸۸ و با شروع جنبش سبز در ایران، شجریان در کنار مردم دست به اعتراض بر علیه دولت وقت می‌زند. او در یکی از نخستین موضع‌گیری‌های خود در واکنش به سخنان محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور وقت ایران، در نامه‌ای سرگشاده به رادیو و تلویزیون ایران می‌نویسد: «در شرایطی که مردم در بهت و حیرت هستند و به گفتهٔ آقای احمدی‌نژاد، خس و خاشاک به حرکت درآمده‌اند، صدای من در صدا و سیما جایی ندارد. صدای من صدای خس و خاشاک است و همیشه هم برای خس و خاشاک خواهد بود.»

انتشار تصنیف «زبان آتش» با شعری از مشیری با عنوان «تفنگت را زمین بگذار» حاصل این دوران است.

۱۲. ممنوعیت برای شجریان

پس از موضع‌گیری‌های سیاسی شجریان، اجازهٔ کنسرت در ایران و نشر آلبوم از او سلب می‌شود. شجریان به آمریکا برمی‌گردد و برای مدتی طولانی در آنجا می‌ماند؛ دورانی که با شروع بیماری او و غم بزرگ نداشتن ارتباط هنری با مردم سرزمینش مصادف می‌شود و او را هر روز ضعیف‌تر می‌کند.

شجریان در حال توضیح دربارهٔ یکی از سازهای ابداعی‌اش - عکس از آذین حقیقی - سپتامبر ۲۰۱۳
شجریان در حال توضیح دربارهٔ یکی از سازهای ابداعی‌اش – عکس از آذین حقیقی – سپتامبر ۲۰۱۳

۱۳. مهمان ناخوانده

آخرین کنسرت شجریان در پاییز ۱۳۹۴ در قونیه است. پس از آن، کنسرت خود را در ارمنستان لغو می‌کند و در توضیح آن می‌گوید: «پزشک معالجم موردی را در ام‌‌آرآی اخیرم مشاهده کرده و قاطعانه از من خواست سفرم را لغو کنم تا برای ۶ تا ٨ هفته زیر نظر ایشان به معالجه و درمان مورد دیده‌شده بپردازیم.»

حدود یک ماه بعد و در نوروز ۱۳۹۵ او ویدیویی منتشر می‌کند که در آن موهایش را کوتاه کرده بود و تلویحاً از بیماری «طولانی‌مدت» خود خبر می‌دهد.

در بخشی از این ویدیو می‌گوید: «با مهمان پانزده‌ساله‌ای سال‌هاست آشنا هستم و با هم دوست شده‌ایم.»

شجریان در آن زمان بیان می‌کند که در حال معالجه است و قول می‌دهد که پس از درمان به کار هنری خود برگردد. او در این مدت بخشی از درمان خود را در آمریکا انجام می‌دهد.

۱۴. بازگشت به ایران 

شجریان در روز جمعه ۲۶ شهریور ۱۳۹۵ به ایران بازمی‌گردد تا ادامهٔ درمان خود را در ایران دنبال کند. پس از بازگشت به ایران، دوران سخت بیماری او شروع می‌شود. با وجود به‌کارگیری بهترین پزشکان و فراهم‌سازی تجهیزات پزشکی مجهز در منزل شجریان، بیماری هر سال پیشرفت بیشتری می‌کند تا اینکه از اواخر سال ۱۳۹۸ به بعد، چندین بار به بیمارستان جم در تهران منتقل می‌شود تا تحت درمان قرار گیرد. سرانجام در روز پنجشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۹ سفر او برای پیوستن به دیگر یارانش چون حسن کسائی، جلیل شهناز، فرامرز پایور، محمدرضا لطفی، پرویز مشکاتیان، ناصر فرهنگ‌فر و… آغاز می‌شود.

۱۵. ارائهٔ مجدد مجوز برای نشر آلبوم

پس از ۸ سال محرومیتِ شجریان از برگزاری کنسرت و نشر آلبوم موسیقی در ایران، آلبوم «طریق عشق» با آهنگ‌سازی پرویز مشکاتیان و اجرای گروه عارف که در سال ۱۳۶۷ در پاریس اجرا شده بود، در ۵ مهر ماه ۱۳۹۵ در ایران منتشر می‌شود.  در سال ۱۳۹۸ نیز آخرین آلبوم او (در زمان حیات) با عنوان خراسانیات و به آهنگ‌سازی پرویز مشکاتیان  منتشر می‌شود. این آلبوم در سال ۱۳۶۵ ضبط شده بود.

خاکسپاری_محمدرضا_شجریان-عکس از محمدرضا عباسی - اکتبر ۲۰۲۰
خاکسپاری_محمدرضا_شجریان-عکس از محمدرضا عباسی – اکتبر ۲۰۲۰

سکوت و دیگر هیچ

شجریان رفت، اما هنر و صدای او زنده است. او اسطورهٔ آواز و هنر موسیقی ایران است و نامش در تاریخ هنر ایران جاودانه خواهد شد. منش سیاسی و نگاه منتقدانهٔ او الگویی خواهد شد برای اهالی هنر. هر چند که او هیچ‌گاه خود را سیاسی نمی‌دانست، ولی خود را مسئول می‌دانست تا پاسخ توهین دولت وقت به مردم معترض جنبش سبز را بدهد.

سخت است که تمام عمرت تلاش کنی تا برای مردم و میهنت آبرو بخری و فرهنگت را به دنیا معرفی کنی و تو را به‌خاطر ابراز عقیده‌ات از همان مردم و میهن منع کنند! 

سخت است که تو در رأس هنر سرزمینت باشی و حق نشر آلبوم موسیقی‌ات را نداشته باشی! 

سخت است که تو در هر کشوری که وارد می‌شوی، به‌محض شناختنت با احترام و تشریفات خوش‌آمدت گویند، اما در سرزمین خودت به هر بهانه‌ای بازجویی شوی! 

سخت است که مهم‌ترین و بزرگ‌ترین ناشران دنیا آثارت را با افتخار منتشر کنند و تو برای اجرای موسیقی و نشر آلبوم در سرزمین مادری‌ات نیاز به مجوز داشته باشی! 

سخت است که تو را در مهم‌ترین مراکز هنری دنیا برای اجرای موسیقی و سخنرانی دعوت کنند و تو در مملکت خودت با بی‌توجهی محض روبرو شوی! 

سخت است که ممالک دیگر به تو نشان و مدال‌های مختلف هنری دهند و پز آن را هم بدهند، اما در کشور خودت حتی نامت را به زبان نیاورند! 

و سخت‌تر اینکه با تمام این بی‌مهری‌ها باز دلت برای وطنت بتپد. 

این‌ها و هزاران درد دیگر چون این برای شجریان، مشکاتیان، کسائی و… فقط درد نیست، بلکه زخم سنگینی است بر روح هنرمند. هنرمند هر لحظه اش پر است از لحظات سخت سرزمین اش. فکر هنر، معیشت، زندگی، آیندهٔ مردمش او را نحیف و نحیف‌تر می‌کند و بالاخره او را از پا درمی‌آورد. 

روحیه و امید به زندگی شجریان مثال‌زدنی بود، ولی سختی‌های زندگی هنری‌اش گویا قوی‌تر از او بودند. این قصه مکرر است و از دیرباز بوده و خواهد بود. قمرالملوک در فقر زندگی کرد. روز تشییع جنازه‌اش چند موزیسین فقط آمده بودند تا او را به خاک بسپارند. مشکاتیان در غم غریبی رفت. کیارستمی در وطن خودش مورد تأیید نبود و… اما فراموش نکنیم که: 

غیر از هنر که تاج سر آفرینش است 
دوران هیچ منزلتی جاودانه نیست 

ارسال دیدگاه